با بی تفاوتی همسرم چه کنم ؟
همسر بیتفاوت
بیتفاوتی آفتی است که ممکن است هر رابطه بلند مدتی را دست کم یک بار گرفتار کند، زندگی مشترک که دیگر جای خود دارد. انسان وقتی از جانب افراد مهم زندگی خود طرد می شود تصورش از خود به هم میریزد، احساس می کند جذابیتش را برای فرد طرد کننده از دست داده و دیگر مثل سابق برای او ارزشمند نیست.
بدیهی است دیری نمی پاید که شادی و نشاط از زندگی چنین فردی رخت بر بسته و او در چنگال دیو هفت سر رنجش، خودخوری، احساس رهاشدگی، خشم، افسردگی، اضطراب و کناره گیری متقابل از فرد طردکننده گرفتار خواهد شد.
اولین گام برای درک بی توجهی همسر این است که مطمئن شده باشید که بیتوجهی همسرتان به دلیل شراط پیش آمده نا مرتبط با شما نیست. اگر موارد زیر اتفاق افتاده است، آنها را به حساب بی توجهی و بیتفاوتی همسرتان نسبت به شما نگذارید:
- فشار اقتصادی روی خانواده شدید شده است!
- مدتی است که همسرتان از کار اخراج شده است!
- یکی از نزدیکان شما مریضی سختی را سپری می کند!
- یکی از نزدیکان شما به تازگی به رحمت خدا رفته است!
- مدتی است که درگیری های شغلی او بسیار زیاد شده است!
- کمتر از ۳ ماه است که احساس می کنید او بی توجه شده است!
- و ...
بسیاری از مواقع ذهن انسان آنقدر درگیری پیدا می کند که از پرداختن به همسر، غافل می شود و این در زندگی زناشویی یعنی جنگ و دعوا! اگر احساس می کنید همسر شما درگیر یکی از موارد بالا یا موارد مشابه شده است، قویا توصیه می کنم به او کمی فرصت دهید!
ریشهی این بیتفاوتی را پیدا کنید
در درمان بی توجهی همسر باید به ریشه ها و علت های اصلی آن بپردازید. سعی کنید کنترل امور زندگی را به دست بگیرید و متوجه شوید چه چیزی جرقه این بی توجهی را روشن کرده است!
بسیار طبیعی است که تصور کنید، فاصله بین شما و همسرتان تقصیر اوست. در حقیقت، این وضعیت، تقصیر هیچ کس نیست. برای آن که این بازی حق به جانب خاتمه یابد، هر دوی شما باید قبول کنید که در ایجاد مشکل هر چند به طور جزئی نقش داشته اید. این کار را باید زمانی انجام دهید که از لحاظ جسمی و روحی در آرامش کامل باشید.
برای ایجاد آرامش و نشاط در خود، از افکاری که مولد اندوه و سوء تفاهم و اضطراب یا توهمِ بی عدالتی و توهم قربانی بودن هستند، به طور جدی اجتناب کنید.
عموما متخصصین، بی توجهی در ازدواج را با کم محبتی یکسان می دانند. زمانی که یکی از طرفین نسبت به همسرش بی محبت باشد، می توان ریشه اصلی را در تربیت خانوادگی او دانست و یا در اجتماعی که در آن بزرگ شده است. خانواده هایی که ابراز محبت را نشانه ضعف می دانند، در آینده باعث می شوند فرزندانشان، تبدیل به همسرانی بی محبت شوند.
وقتی از همسرتان قبول کنید، برخی از رفتارهای او از تربیت خانوادگی اش به وجود آمده است و او هیچ تقصیری در این بین ندارد، خیلی راحت تر میتوانید او را درک کنید و زمانی که بتوانید او را درک کنید، خواهید توانست به او کمک کنید و مشکل بی توجهی او را حل کنید.
آیا بی تفاوت بودن همسر را میتوان بهبود بخشید؟
بهترین راه برای خلاصی از این وضعیت، گفتگو کردن با همسر است. گفتگو با همسر بیتفاوت برای اغلب زن یا شوهرهای طرد شده کار آسانی نیست. برخی می ترسند مطرح کردن این مسئله مسبب آغاز جنگ انفعالی جدیدی از سوی همسر باشد مثلاً او طرد کننده تر شود. برخی دیگر چون از صحبت های قبلی نتیجه نگرفته اند ترجیح می دهند با سکوت و سکوت و سکوت روز را شب و شب را روز کنند.
گام اول
به همسرتان بگویید نیاز دارید ساعتی را در خلوت و بدون مزاحم به گفتگو بنشینید و درباره گام های مشترکی که هر دوی شما باید برای بهبود بخشیدن به رابطه تان برمی دارید گفتگو کنید.
دیدگاهتان نسبت به رفتار او را بیان کنید
به محض اینکه در جریان گفتگو توجه همسر را به خود جلب کردید، رفتار وی را همان طور که هست، تا حد ممکن شفاف و بدون قضاوت به خودش منعکس کنید. به خاطر داشته باشید میزان آگاهی انسانها از رفتارشان متفاوت است. ممکن است همسر شما جزء افرادی باشد که آگاهی زیادی نسبت به رفتارشان ندارند.
پس قبل از این که در دادگاه ذهنتان او را به عنوان فردی که از رفتارش آگاه و نسبت به تأثیر آسیب زای آن بی تفاوت است متهم کنید با او وارد صحبت شوید و فواید گفتگو را به او نشان دهید و روشن و واضح به او بگویید که می خواهید چه چیزی تغییر کند.
نحوهی نگرش او به مسائل را جویا شوید
اگر نحوه برخورد همسر شما نسبت به پیشنهاد و یا درخواست تغییر، دفاعی است ببینید آیا هستند چیزهایی که ناراحتی از آنها رفتار دفاعی یا احساس کراهت از تغییر را در او تشدید کرده باشد؟
ممکن است او احساساتی را در خود سرکوب کرده باشد که منشأ اصلی رفتارهای طرد کننده وی باشند. از او بخواهید تا نحوه نگرش خود را نسبت به مسئله پیش آمده توضیح دهد، یا برای بهتر کردن وضعیت پیشنهاد بدهد.
در راه تغییر همراه و پیوسته گام بردارید
گمان نکنید که همه تغییرات باید از جانب همسر باشد. سعی کنید درباره تغییرات کوچکی که انجام آن برای هر دوی شما مقدور و ممکن است به توافق برسید و بعد گام به گام به سمت جلو حرکت کنید. برای اینکه مطمئن شوید تلاش مشترک تان برای تغییر ادامه دار است با همسرتان بر سر داشتن یک دوره چک کردن متفاوت و منظم توافق حاصل کنید.
به همسر بی تفاوتتان فرصت دهید
اگر حرف زدن با او فایدهای نداشت پس سعی کنید به او کمی فرصت بدهید. ما اغلب برای فکر کردن به مسائلمان و سبک و سنگین کردن انتخابهایمان به زمان نیاز داریم. به او زمان بدهید، شاید خودش مشکل را حل کرد و به طرف شما برگشت و از شما بابت صبوریتان ممنون خواهد بود. برای حرف زدن او را در منگنه نگذارید و در عوض تمرکز و توجه را به سمت خودتان تغییر دهید و به خودتان بپردازید. به سرگرمیهای خودتان مشغول باشید و او را موقتا رها کنید.
گاهی پایان دادن تنها راه است
اگر همسرتان علی رغم تمام تلاشهای شما همچنان پشت سد احساسات باقی ماند پس زمان آن است که رابطهتان را جدی ارزیابی کنید. اگر ادامهی رابطه با او برایتان واقعا ممکن نیست. ما میدانیم که ناگهان خاتمه دادن به یک رابطه، توصیهی ایده آلی نیست.
برای پذیرفتن این واقعیت تلخ و چنین اقدامی به زمان نیاز است. اغلب این اتفاق میافتد که حتی بعد از پایان دادن رابطه، زنها خود را در موضع ضعف میبینند، پس قبل از اینکه همه چیز را تمام کنید از خودتان بپرسید آیا به اندازه کافی تلاش کردهاید دلیل فاصله گرفتن طرف مقابلتان را پیدا کنید.
خودتان را بررسی کنید و ببینید آیا این شما هستید که دسترسی عاطفی به شما ممکن نیست یا همسرتان؟ دقیق و جدی باشید و ببینید آیا درخواست شما را میپذیرد و با شما سهیم میشود یا بازهم به شما بیاعتنایی میکند.
اگر مطمئنید که تمام تلاش خود را برای نجات رابطهتان کردهاید اما نتیجهای نگرفتید، تنها راه این است که شروع کنید به فاصله گرفتن. باید مطمئن باشید که دیگر نمیتوانید تنها کسی باشید که برای حفظ رابطه تلاش میکند و همسرتان هم باید درک کند که دیگر نمیتواند شما را نادیده بگیرد.
خودتان را دوست داشته باشید
وقتی که میدانید از همسری که احساسی به شما بروز نمیدهد چیزی نصیبتان نخواهد شد، پس دلیلی ندارد خودتان را وقف او بکنید. دیگر از او محبت گدایی نکنید و کاری کنید که خودتان از انجامش لذت میبرید. بگذارید متوجه شود که بدون او هم حالتان خوب است و وابستگی عاطفی به او ندارید.