برای رهایی از ناراحتی و بی حوصلگی چکار کنم
۱٫ چیزی یا کسی که خوشحالتان می کند را به خاطر آورید و درمورد آن خیالپردازی کنید. می تواند کسی باشد که دوستش دارید یا یک سفر یا محل خاص که بوده اید یا می خواهید بروید. من خودم نشستن در ساحل اقیانوس و گوش دادن به موسیقی را خیلی دوست دارم. چند سال پیش به همراه دخترم در چنین محلی بودیم که چندین روز در آنجا به اتفاق هم غروب خورشید را تماشا کردیم. کافه های کنار ساحل موسیقی های خیلی خوبی هم اجرا می کردند. این محلی است که من بارها در خیالم یادش را زنده کرده ام.
۲٫ چیزی یا کسی را پیدا کنید که از او ممنون و سپاسگذارید و بعد از قدرشناسی را به خودتان یا به او ابراز کنید. چه چیز باعث می شود که یک روز عادی به یک روز خاص تبدیل شود؟ تماشای غروب خورشید، اسکی کردن در کوهها یا تشخیص سلامت جسمیتان توسط پزشک؟ کمی به دور و برتان نگاه کنید.
۳٫ به چیزهایی که نادیده می گرفتید، دقت کنید. آخرین باری که یک کتاب داستان خوب خوانید کی بود؟ یا آخری باری که کنار شومینه نشستید یا روغن ماشینتان را عوض کردید؟ کاری را پیدا کنید که باید انجام دهید و انجامش دهید.
۴٫ در زمان حال زندگی کنید. با تمرکز روی فعالیت هایی که بدون فکر انجام می دهید، مثل خوردن، حمام کردن، راه رفتن و … دنیا را تحسین کنید. حس خوب دوش گرفتن، نرمی زمین زیر پایتان را موقع راه رفتن یا آرامش غذاخوردن در سکوت را حس و لمس کنید.
۵٫ کمی ورزش کنید. برای پیاده روی، دوپرخه سواری یا دویدن بروید. یک مربی ورزش داشتم که برای تغییر حال و هوای خود از توپ های بزرگ ورزشی استفاده می کرد. پریدن روی توپ باعث می شد که همه چیز را فراموش کرده و دیگر به ناراحتی ها فکر نکند.
۶٫ کمی استراحت کرده و یک فنجان چای بنوشید. ۱۵ دقیقه در آرامش بنشینید. ذهنتان را از همه چیز خالی کنید. اکثر اوقات سکوت برای عوض کردن روحیه تان کافی است.
۷٫ به موسیقی شد گوش کنید. موسیقی شاد همشه خنده روی لبهای من می آورد. به شما چه نوع موسیقی آرامش می دهد؟
۸٫ برای تجدید قوا یک محل خاص پیدا کنید. نشستن کنار ساحل، رفتن به کوهستان یا جنگل. در تابستان بهترین مکان کنار دریاست. من خودم تماشای امواج دریا را خیلی دوست دارم. رسیدن به گل و گیاه های باغچه هم خیلی روحیه من را عوض می کند.
۹٫ به بازی کردن یک بچه نگاه کنید. ببینید که چقدر درگیر زمان حال هستند و فقط به همان لحظه فکر می کنند. به آنها ملحق شوید. من اخیراً خانواده ای را به خانه ام دعوت کردم که دو بچه کوچک داشتند. تماشای این بچه ها موقع بازی کردن واقعاً حس نشاط به من می داد. طوری که با خنده هایشان من هم از ته دل می خندیدم.
۱۰٫ آهنگ مورد علاقه تان را بخوانید. من خودم هیچوقت موقع خواندن احساس ناراحتی و بیحوصلگی نمی کنم.